Total search result: 201 (3966 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
|
English |
Persian |
Menu
|
|
agony column U |
ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود |
|
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
|
parallel items U |
سوالهای همتا |
|
|
reply [answer] U |
پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه] |
|
|
colours U |
احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود |
|
|
colour U |
احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود |
|
|
agony aunt U |
شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود |
|
|
interrupting U |
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند |
|
|
interrupt U |
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند |
|
|
interrupts U |
به وقفه پاسخ داده میشود و پس سیستم وضعیتهای حفظ شده را به حالت طبیعی دنبال میکند |
|
|
reactive mode U |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
|
|
garnishment U |
میشود دائر براینکه حق تحویل اشیا یا نقودوی را به نامبرده ندارد وباید در محضر دادگاه حاضرشود و به ادعای خواهان پاسخ دهد |
|
|
loops U |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
|
|
processor U |
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد |
|
|
loop U |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
|
|
looped U |
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود |
|
|
telephony U |
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود |
|
|
answering U |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
|
|
answered U |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
|
|
answer U |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
|
|
answers U |
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال |
|
|
structuring U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
|
|
structure U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
|
|
structures U |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
|
|
voice answer back U |
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد |
|
|
top U |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
|
|
originate U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
|
|
originated U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
|
|
originating U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
|
|
originates U |
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد |
|
|
sectors U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
|
|
sector U |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
|
|
universal U |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
|
|
it is inexpedient to reply U |
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست |
|
|
echoes U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
echo U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
echoed U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
echoing U |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
|
|
form U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
|
|
perfoliate U |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
|
|
formed U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
|
|
forms U |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
|
|
averaging U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
trace U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
|
|
average U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
averages U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
traced U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
|
|
averaged U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
|
|
traces U |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
|
|
loads U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
|
|
load U |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
|
|
soft U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
|
|
dummies U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
|
|
softer U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
|
|
softest U |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
|
|
dummy U |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
|
|
suffix notation U |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
|
|
town fog U |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
|
|
throughput U |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
|
|
master U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
|
|
mastered U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
|
|
seconds U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
seconded U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
masters U |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
|
|
seconding U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
second U |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
|
|
faxes U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
faxed U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
faxing U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
fax U |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
|
|
workgroup U |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
|
|
horned scully U |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
|
|
autos U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
|
|
standard U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
|
|
standards U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
|
|
auto U |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
|
|
phototransistor U |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
|
|
self- U |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
|
|
transferring U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
transfers U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
config.sys U |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
|
|
transfer U |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
|
|
asynchronous U |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
|
|
palmtop U |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
|
|
additions U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
|
|
addition U |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
|
|
modes U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
|
|
mode U |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
|
|
residents U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
|
|
resident U |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
|
|
POSIX U |
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |
|
|
phases U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
|
|
phased U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
|
|
page U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
|
|
phase U |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
|
|
paged U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
|
|
pages U |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
|
|
in answer to U |
در پاسخ به |
|
|
responded U |
پاسخ |
|
|
answerback U |
در پاسخ |
|
|
replication U |
پاسخ |
|
|
rebutter U |
پاسخ رد |
|
|
replied U |
پاسخ |
|
|
negative reply U |
پاسخ رد |
|
|
replies U |
پاسخ |
|
|
reply U |
پاسخ |
|
|
replying U |
پاسخ |
|
|
responds U |
پاسخ |
|
|
response U |
پاسخ |
|
|
respond U |
پاسخ |
|
|
responses U |
پاسخ |
|
|
counterplea U |
پاسخ رد |
|
|
reaction [answer, commentary] U |
پاسخ |
|
|
representation [statement] U |
پاسخ |
|
|
response [commentary] U |
پاسخ |
|
|
responsions U |
پاسخ |
|
|
statement U |
پاسخ |
|
|
answered U |
پاسخ |
|
|
answering U |
پاسخ |
|
|
answer U |
پاسخ |
|
|
in reply to U |
در پاسخ |
|
|
answers U |
پاسخ |
|
|
no U |
: پاسخ نه |
|
|
item of written comment U |
پاسخ |
|
|
warehousing system U |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
|
|
read U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
|
|
reads U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
|
|
position response U |
پاسخ مکانی |
|
|
preparatory response U |
پاسخ مقدماتی |
|
|
oracles U |
پاسخ مبهم |
|
|
anatomy response U |
پاسخ کالبدی |
|
|
answering U |
: پاسخ دادن |
|
|
solution U |
پاسخ یک مشکل |
|
|
an a answer U |
پاسخ مثبت |
|
|
popular response U |
پاسخ رایج |
|
|
answers U |
پاسخ به یک سوال |
|
|
consummatory response U |
پاسخ پایانی |
|
|
response duration U |
مدت پاسخ |
|
|
answerable U |
پاسخ دار |
|
|
come up with <idiom> U |
یافتن پاسخ |
|
|
answerback U |
پاسخ برگشتی |
|
|
answer mode U |
حالت پاسخ |
|
|
content response U |
پاسخ محتوایی |
|
|
solutions U |
پاسخ یک مشکل |
|
|
answers U |
: جواب پاسخ |
|
|
calculation U |
پاسخ تقریبی |
|
|
answers U |
: پاسخ دادن |
|
|
correct response U |
پاسخ درست |
|
|
replier U |
پاسخ دهنده |
|
|
w response U |
پاسخ کلی |
|
|
frequency respone U |
پاسخ فرکانس |
|
|
responded U |
پاسخ دادن |
|
|
answer U |
: جواب پاسخ |
|
|
answer U |
: پاسخ دادن |
|
|
oracle U |
پاسخ مبهم |
|
|
voice answer back U |
پاسخ سمعی |
|
|
delayed response U |
پاسخ درنگیده |
|
|
reflection response U |
پاسخ قرینه |
|
|
emitted response U |
پاسخ صدوری |
|
|
answer U |
پاسخ به یک سوال |
|
|
answered U |
: پاسخ دادن |
|
|
answering U |
پاسخ به یک سوال |
|
|
response differentiation U |
تفکیک پاسخ |
|
|
vab U |
پاسخ سمعی |
|
|
response amplitude U |
دامنه پاسخ |
|
|
responds U |
پاسخ دادن |
|
|
answering U |
: جواب پاسخ |
|
|
respond U |
پاسخ دادن |
|
|
vaccum response U |
پاسخ غیابی |
|
|
answered U |
پاسخ به یک سوال |
|
|
answered U |
: جواب پاسخ |
|
|
whole response U |
پاسخ کلی |
|
|
rejoinders U |
پاسخ دفاعی |
|
|
response strength U |
نیرومندی پاسخ |
|
|
responsorial U |
پاسخ دهنده |
|
|
response set U |
امایه پاسخ |
|
|
original response U |
پاسخ ابتکاری |
|
|
irresponsive U |
پاسخ ندهنده |
|
|
running rate U |
اهنگ پاسخ |
|
|
early answer U |
پاسخ زود |
|
|
to make a response U |
پاسخ دادن |
|
|
response latency U |
نهفتگی پاسخ |
|
|
response rate U |
سرعت پاسخ |
|
|
discriminatory response U |
پاسخ افتراقی |
|
|
rejoinder U |
پاسخ دفاعی |
|
|
response threshold U |
استانه پاسخ |
|
|
response time U |
زمان پاسخ |
|
|
pleas U |
پاسخ دعوی |
|
|
plea U |
پاسخ دعوی |
|
|
operandum U |
ابزار پاسخ |
|
|
moro response U |
پاسخ مورو |
|
|
movement response U |
پاسخ حرکت |
|
|
manipulandum U |
ابزار پاسخ |
|
|
right answer U |
پاسخ درست |
|
|
anticipatory response U |
پاسخ انتظاری |
|
|
to definitive answer U |
پاسخ قطعی |
|
|
rejoins U |
پاسخ دادن |
|
|
rejoins U |
در پاسخ گفتن |
|
|
rejoining U |
در پاسخ گفتن |
|
|
response equivalence U |
هم ارزی پاسخ |
|
|
conditioned response U |
پاسخ شرطی |
|
|
rejoining U |
پاسخ دادن |
|